آموزش زبان انگلیسی

20 مورد از پرکاربردترین افعال عبارتی (Phrasal Verb) به همراه معنی و مثال

انتشار 28 فروردین 1404
مطالعه 6 دقیقه

افعال عبارتی (Phrasal Verbs) ترکیبی از فعل اصلی و یک یا چند قید یا حرف اضافه‌اند که معنایی متفاوت از اجزای جداگانه‌شان دارند. این افعال در مکالمات روزمره بسیار رایج‌اند و دانستن‌شان برای تسلط بر زبان انگلیسی ضروری است.

20 مورد از پرکاربردترین افعال عبارتی (Phrasal Verb) به همراه معنی و مثال

افعال عبارتی یا Phrasal Verbs در زبان انگلیسی ترکیبی از یک فعل اصلی (مثل "get" یا "make") با یک یا چند حرف اضافه یا قید (مثل up, out, off, in, on, over...) هستند که با هم معنایی متفاوت از معنای کلمه‌ها به‌صورت جداگانه ایجاد می‌کنند.

1

🔹 ساختار فعل عبارتی

فعل + حرف اضافه / قید = فعل عبارتی (Phrasal Verb)

مثال ساده:

  • "look" (نگاه کردن)

  • "up" (بالا)

  • "look up" (جستجو کردن در دیکشنری یا اینترنت)

✅ چرا افعال عبارتی مهم‌اند؟

  1. در مکالمه‌های روزمره بسیار رایج‌اند

    • انگلیسی‌زبان‌ها به‌جای عبارت‌های رسمی‌تر، از افعال عبارتی استفاده می‌کنند.

    • مثلاً به‌جای “cancel” می‌گویند: call off

  2. معنای آن‌ها گاهی قابل حدس نیست

    • مثل "give up" که یعنی «تسلیم شدن»، نه فقط «دادن + بالا».

1

📍 در چه موقعیت‌هایی استفاده می‌شوند؟

موقعیت

توضیح

✅ مکالمات روزمره

مثلاً: “Let’s hang out this evening.”

✅ نوشتار غیررسمی

ایمیل دوستانه، پیامک، یادداشت شخصی

🚫 کمتر در متن‌های رسمی یا علمی

معمولاً در نوشتارهای آکادمیک از شکل رسمی‌تر افعال استفاده می‌شود. مثلاً به‌جای "put off" از "postpone" استفاده می‌شود.

🧠 چند نکته مهم درباره افعال عبارتی

1. بعضی‌ها دو قسمتی هستند:

  • e.g., turn on, pick up, give up

2. بعضی‌ها سه قسمتی هستند:

  • e.g., look forward to, get along with

3. بعضی قابل جدا شدن هستند:

  • I turned off the light.

  • I turned the light off. ✅

4. و بعضی‌ها غیرقابل جدا شدن هستند:

  • I look forward to the party.
    ❌ نمی‌تونیم بگیم: "I look the party forward to."

افعال عبارتی پرکاربرد

1

1. Bring up

معنی: مطرح کردن
کاربرد: معمولاً وقتی می‌خواهیم صحبت یا موضوعی را در گفتگو وارد کنیم، از "bring up" استفاده می‌کنیم. مثل مطرح کردن یک سؤال یا نظر.

She brought up an interesting topic during the meeting
او یک موضوع جالب را در جلسه مطرح کرد.

Why did you bring up that problem now
چرا الان آن مشکل را مطرح کردی؟

2. Call off

معنی: لغو کردن
کاربرد: برای لغو برنامه‌ها، قرارها یا رویدادها (مثل جلسه یا مسابقه) استفاده می‌شود.

They called off the wedding
آن‌ها عروسی را لغو کردند.

The match was called off due to rain
مسابقه به خاطر باران لغو شد.

1

1

3. Carry on

معنی: ادامه دادن
کاربرد: وقتی کسی قطع شده و می‌خواهیم بگوییم ادامه بدهد، یا وقتی می‌خواهیم بگوییم "به کارت ادامه بده" از آن استفاده می‌کنیم.

Please carry on with your work
لطفاً به کارت ادامه بده.

He carried on talking despite the noise
او با وجود سر و صدا به صحبت کردن ادامه داد.

4. Come across

معنی: مواجه شدن / به طور تصادفی پیدا کردن
کاربرد: برای چیزهایی که به‌طور غیرمنتظره می‌بینیم یا پیدا می‌کنیم.

I came across an old photo album yesterday
دیروز به یک آلبوم عکس قدیمی برخوردم.

She came across as very confident
او بسیار با اعتماد به‌نفس به نظر رسید.

1

1

5. Find out

معنی: کشف کردن / فهمیدن
کاربرد: وقتی چیزی را متوجه می‌شویم یا کشف می‌کنیم (اغلب بعد از تحقیق یا شنیدن خبر).

I just found out the truth
من تازه حقیقت را فهمیدم.

Did you find out where she lives
فهمیدی کجا زندگی می‌کنه؟

6. Get along (with)

معنی: کنار آمدن با کسی
کاربرد: برای روابط اجتماعی مثبت استفاده می‌شود. وقتی با کسی مشکلی ندارید یا خوب ارتباط دارید.

I get along well with my coworkers
من با همکارانم خوب کنار می‌آیم.

Do you get along with your neighbors
با همسایه‌هات خوب کنار می‌آیی؟

1

1

7. Give up

معنی: تسلیم شدن / کنار گذاشتن
کاربرد: برای بیان ناامیدی یا رها کردن هدف، عادت یا کار.

Don’t give up on your dreams
از رؤیاهایت دست نکش.

He gave up smoking last year
او سال گذشته سیگار را کنار گذاشت.

8. Go on

معنی: ادامه دادن
کاربرد: در مکالمه برای تشویق به ادامه دادن صحبت یا کاری استفاده می‌شود.

Go on, I’m listening
ادامه بده، دارم گوش می‌دم.

The show must go on
نمایش باید ادامه پیدا کند.

1

1

9. Grow up

معنی: بزرگ شدن
کاربرد: برای توصیف محل یا شرایطی که در آن دوران کودکی سپری شده است.

He grew up in New York
او در نیویورک بزرگ شد.

When I grow up, I want to be a doctor
وقتی بزرگ بشم، می‌خوام دکتر بشم.

10. Hang out

معنی: وقت گذراندن (به صورت غیررسمی)
کاربرد: برای وقت‌گذرانی دوستانه و بی‌برنامه استفاده می‌شود.

We usually hang out at the mall
ما معمولاً در مرکز خرید می‌چرخیم.

Let’s hang out this weekend
بیا آخر هفته با هم بچرخیم.

1

1

11. Look after

معنی: مراقبت کردن
کاربرد: برای نگهداری از بچه، سالمند، حیوان خانگی یا حتی گیاه استفاده می‌شود.

She looks after her little brother
او از برادر کوچکش مراقبت می‌کند.

Who’s going to look after the dog while you’re away
وقتی نباشی، کی از سگ مراقبت می‌کنه؟

12. Look for

معنی: دنبال چیزی گشتن
کاربرد: وقتی چیزی را گم کرده‌ایم یا دنبال چیزی مشخص هستیم، از این فعل استفاده می‌کنیم.

I’m looking for my keys
دارم دنبال کلیدهایم می‌گردم.

She’s looking for a new job
او دنبال یک شغل جدید است.

1

1

13. Look forward to

معنی: مشتاقانه منتظر بودن
کاربرد: برای بیان شوق و انتظار مثبت برای اتفاقی در آینده (مثلاً دیدار، تعطیلات، سفر).

I look forward to meeting you
مشتاق دیدنت هستم.

We’re looking forward to the holidays
بی‌صبرانه منتظر تعطیلات هستیم.

14. Make up

معنی: آشتی کردن، ساختن / بهانه آوردن
کاربرد: بسته به جمله، می‌تونه معنی آشتی یا ساختن داستان/بهانه داشته باشد.

They made up after the fight. (آشتی کردن)
آن‌ها بعد از دعوا آشتی کردند.

He made up an excuse for being late. (بهانه آوردن)
او برای دیر آمدن بهانه آورد.

1

1

15. Pick up

معنی: برداشتن، سوار کردن کسی
کاربرد: برای برداشتن اشیاء از زمین یا جاهای دیگر، و همچنین برای سوار کردن کسی با ماشین.

I’ll pick you up at 7 (سوار کردن)
ساعت 7 میام دنبالت.

Could you pick up the book from the floor (برداشتن)
می‌تونی اون کتابو از روی زمین برداری؟

16. Put off

معنی: به تعویق انداختن
کاربرد: وقتی کاری رو به زمان دیگه‌ای موکول می‌کنیم، مثلاً جلسه، کار، ملاقات.

Let’s put off the meeting
بیا جلسه رو عقب بندازیم.

He always puts off doing his homework
او همیشه انجام تکالیفش را به تعویق می‌اندازد.

1

1

17. Run into

معنی: به طور اتفاقی برخوردن
کاربرد: وقتی تصادفی کسی را می‌بینیم یا با مشکلی مواجه می‌شویم.

I ran into an old friend yesterday
دیروز به‌طور اتفاقی یک دوست قدیمی را دیدم.

We ran into some problems during the trip
در طول سفر با مشکلاتی مواجه شدیم.

18. Set up

معنی: راه‌اندازی کردن
کاربرد: برای شروع یک پروژه، شرکت یا حتی آماده کردن وسایل برای کاری خاص.

They set up a new business
آن‌ها یک کسب‌وکار جدید راه انداختند.

Can you help me set up the tent
می‌تونی کمکم کنی چادر رو برپا کنم؟

1

1

19. Take off

معنی: بلند شدن هواپیما، درآوردن لباس
کاربرد: بسته به موقعیت، برای پرواز هواپیما یا درآوردن لباس استفاده می‌شود.

The plane took off on time. (بلند شدن هواپیما)
هواپیما به‌موقع بلند شد.

He took off his jacket and sat down. (درآوردن لباس)
کاپشنش رو درآورد و نشست.

20. Turn down

معنی: رد کردن، کاهش صدا
کاربرد: هم برای رد کردن پیشنهاد و هم برای کم کردن صدا یا درجه دستگاه استفاده می‌شود.

He turned down the offer (رد کردن)
او پیشنهاد را رد کرد.

Can you turn down the volume, please (کاهش صدا)
می‌تونی صدا رو کم کنی لطفاً؟

1

سخن پایانی

افعال عبارتی بخش مهمی از زبان انگلیسی هستند که در مکالمات روزمره کاربرد فراوانی دارند. یادگیری آن‌ها برای ارتباط طبیعی و مؤثر با انگلیسی‌زبان‌ها، به‌ویژه در فضاهای غیررسمی، بسیار ضروری است.

با توجه به اهمیت افعال عبارتی، آکادمی زبان اشراق با آموزش کاربردی و مثال‌محور این افعال، به زبان‌آموزان کمک می‌کند تا در مکالمات واقعی روان‌تر صحبت کنند و دایره واژگانشان را به شکل ملموس و موثر گسترش دهند.

لطفا امتیاز خود را ثبت کنید
1 5
  ارسال به دوستان:


سوالات متداول

1. چرا باید افعال عبارتی را یاد بگیریم؟
2. آیا افعال عبارتی فقط در مکالمات غیررسمی استفاده می‌شوند؟
3. فرق بین افعال عبارتی دو بخشی و سه بخشی چیست؟
4. چطور می‌توانم افعال عبارتی رو بهتر یاد بگیرم؟
5. آیا آکادمی زبان اشراق آموزش مخصوص افعال عبارتی دارد؟
پرسش ها و دیدگاه های کاربران
سوال یا دیدگاه شما
اختیاری
اختیاری (نمایش داده نخواهد شد)
ضروری